
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۸۳
۱
از جوش گریه دارم پیشت خروش امشب
بنشین تو لیک سویم بنشان ز جوش امشب
۲
دوش از خمار هجرت صد درد سر کشیدم
پیش آ که عرض دارم احوال دوش امشب
۳
عمری شراب خوردی با همدمان دردی
با دردمند خود هم جامی بنوش امشب
۴
از بهر غمزه دیشب هوش آنچنان ربودی
کاعجاز صد مسیحا نارد بهوش امشب
۵
دوش از میان یاران سر گوشیت بمن بود
از ناز می نیاری نامم به گوش امشب
۶
صوفی چو با تو رقصد چون خرقه را نبخشد
در پوست هم نگنجد پشمینه پوش امشب
۷
اهلی مگو که نبود جانبخش جز مسیحا
دیدم من آن کرامت از میفروش امشب
نظرات