
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۸۳۸
۱
معلم، آن گل نو را به خار و خس مگذار
چو با منش نگذاری به هیچکس مگذار
۲
رخی که از دم گرمم چو شمع روشن گشت
به آه سرد رقیبان بوالهوس مگذار
۳
نسیم گلشن او عطر هر دماغ مکن
مرا چو بلبل محروم در قفس مگذار
۴
ز نخل قامت او دست غیر کوته دار
چه جای او که مرا نیز دسترس مگذار
۵
چو قطع آرزوی خویش میکنی اهلی
به آرزوی دلش دست همنفس مگذار
نظرات