
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۸۴۳
۱
ای باد مکش برقع جانان مرا باز
روشن مکن این آتش پنهان مرا باز
۲
ساقی مدهم باده بیاد لب آن شوخ
در آتش حسرت مفکن جان مرا باز
۳
آسوده درونم نفسی گو مگشا زلف
آشفته مکن حال پریشان مرا باز
۴
در گریه چو خوابم برد ای ناله مزن دم
بیدار مکن دیده گریان مرا باز
۵
اهلی مدهم یاد از آن نوگل خندان
چون غنچه مکن پاره گریبان مرا باز
نظرات