اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۸۵۸

۱

فریاد که یار می‌رود باز

جانم ز فرار می‌رود باز

۲

هرکس که نباخت سر به کویش

آنجا به چه کار می‌رود باز

۳

تنها نه رقیب شد به نخجیر

بی‌سگ به شکار می‌رود باز

۴

سر پیش سگش نکرد کاری

کار از دل زار می‌رود باز

۵

گل پیش بتان به خیره‌چشمی

می‌آید و خار می‌رود باز

۶

جان رفت به باد و خاک تن ماند

آن هم به غبار می‌رود باز

۷

اهلی ز درش به مرگ دشمن

ماتم‌زده‌وار می‌رود باز

تصاویر و صوت

کلیات اشعار مولانا اهلی شیرازی به اهتمام و تصحیح حامد ربانی ۱۳۴۴ - تصویر ۳۳۱

نظرات