
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۸۶۰
۱
سرم بریدی و مهر تو در دل است هنوز
نهال عشق مرا پای در گل است هنوز
۲
اگرچه من همه عمر ار تو صبر ورزیدم
به جان دوست که صبر از تو مشکل است هنوز
۳
ز برگریز فنا هرکه میکند عشوه
ز برق غیرت عشق تو غافل است هنوز
۴
درخت بخت مرا میوه کی بود شیرین
که هر ثمر که دهد زهر قاتل است هنوز
۵
به بوی منزل یار از دو کون بگذشتم
هزار فرسخ به منزل است هنوز
۶
اگرچه لاف ز دیوانگی زند اهلی
نمیرسد پری زانکه عاقل است هنوز
تصاویر و صوت

نظرات