
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۸۷۴
۱
ای دل گه وصلش بجوار دگران باش
چشم تو فضول است خدا را نگران باش
۲
چون عمر گرامی گذرد باد صبوحی
برخیز و دمی واقف عمر گذران باش
۳
خواهی که نباشد خبر از تلخی مرگت
پیمانه می پر کن و از بیخبران باش
۴
ای یوسف جان اهل نظر قدر تو دانند
زنهار که دور از نظر بی بصران باش
۵
تا خون کسی دامن پاک تو نگیرد
واقف زنم دیده خونین جگران باش
۶
اهلی که زند دم ز سفال سگ کویت
گو خاک فدم همچو گل کوزه گران باش
تصاویر و صوت

نظرات