اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۸۷۹

۱

گریه خواهد ریخت خون من تو خود آسوده باش

خون این آلوده گو از دیده ها پالوده باش

۲

از سگ خود عفو کن آلودگی وز در مران

ای همه پاکان سگ تو گو یکی آلوده باش

۳

چون سرم معراج عزت یافت از فتراک تو

زیر پای تو سنت گو خاک تن فرسوده باش

۴

ماه چون دید آن هلال ابرویت از شوق گفت

عمر من گر کم شود بر عمر او افزوده باش

۵

پیش آن رخ وصف گل بیهوده است ای عندلیب

آخر ای بیهوده گو شرمنده زین بیهوده باش

۶

ماه در بازار حسنش لب روی اندوه است

مشتری گو واقف ای قلب زر اندوه باش

۷

دل بفکر آن دهان آسوده در کنج عدم

چون دلت آسوده شد اهلی ز غم آسوده باش

تصاویر و صوت

نظرات