
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۸۸۴
۱
بصبح وصل کشد این شب ستم خوشباش
رسد بخانه ما آفتاب هم خوشباش
۲
غمی که میرسد از دوست عاشقانه بکش
کسی همیشه نماند اسیر غم خوشباش
۳
تو مرغ زیرکی از خار و گل منال ایدل
چو خار و گل همه خواهد شدن عدم خوشباش
۴
ز بهر جام جم و آب خضر غصه مخور
نه آب خضر بماند نه جام جم خوشباش
۵
ز آفتاب به خیبت متاب رخ اهلی
که بر تو نیز فتد سایه کرم خوشباش
نظرات