اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۸۸۹

۱

عاقبت بگذرد این تیره شب غم خوشباش

صبح امید شود همدم ما هم خوشباش

۲

همه عالم بتو ای خواجه گرفتم که بدند

تو گرانی مکن و با همه عالم خوشباش

۳

زخم دل به بود از منت مرهم ز طبیب

دست بر دل نه و بی منت مرهم خوشباش

۴

یکدم ای صبح سعادت که چراغم باقی است

تو هم آخر بمن سوخته یکدم خوشباش

۵

خوش برآ بر در آن مه بسگانش اهلی

سخن اینست که با عالم و آدم خوشباش

تصاویر و صوت

نظرات