اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۸۹۰

۱

تا تو زیر پوست همچون گرگی ای پشمینه پوش

دوری از یوسف بکش ای خرقه پشمین ز دوش

۲

از جوانان ما جوانمردی ز ساقی یافتیم

در صف پیران صفا از روی پیر میفروش

۳

سر معراج محبت از دلم سر میزند

عشق میگوید بگو و عقل میگوید خموش

۴

یا رخی چون شمع باید یا دم گرمی چو نی

تا نباشد آتشی صحبت نمی آید به جوش

۵

هر کجا این لعبت چین در زبان آید چو شمع

دیگران چون صورت دیوار چشمانند و گوش

۶

وه که در بزم تو از دست رقیبان دمبدم

میخورم زهری ز جام عیش و میگویند نوش

۷

تا بکی اهلی خروشی یکنفس خاموش باش

کین دل مجروح ما را میخراشی زین خروش

تصاویر و صوت

نظرات