
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۸۹۵
۱
هرکو بهشت وصل او امروز باشد حاصلش
فردا بدوزخ گر رود دردی نباشد در دلش
۲
رویش چو گل افروخته نازش جهانی سوخته
حسنی چنان نازی چنین چون دل نگردد مایلش
۳
مایل بداغ بندگی هر کس نگشت از عشق او
داغ قبول عشق هم بختی بباید مقبلش
۴
مشکل اگر شمع فلک هرگز در آرد در نظر
هر کسکه ماهی اینچنین گاهی بود در منزلش
۵
مجنون چو نتواند شدن با محمل لیلی قرین
باری بهل ایساربان کز دور بیند محملش
۶
اهلی بگرداب غمش بحر کرم جو شد مگر
کاین کشتی امید من افتد گذر بر ساحلش
نظرات