
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۹۰۹
۱
چون شیشه پرم از غم پیمان گسل خویش
بگذار که خالی کنم از گریه دل خویش
۲
گر سوزش پروانه ز نزدیکی شمع است
من سوختم از دوری شمع چگل خویش
۳
داغ سگ کویت همه را خط غلامی است
ما نیز نهادیم برین خط سجل خویش
۴
حقا که برابر نکنم عیش دو عالم
با شادی گه گاه و غم متصل خویش
۵
هرچند که اهلی ز جهان مهر گیاجست
بویی نشنیدست مگر ز آب و گل خویش
نظرات