اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۹۱

۱

چهره از تیغ تو پر خون دردم کشتن خوش است

سرخ رو همچون خزان رفتن ازین گلشن خوش است

۲

باغبان فرق است از نرگس بسی با چشم یار

منکر حس چون توان شد دیده روشن خوش است

۳

با من دیوانه خوش دارد سگ آن کوی و من

چون زیم ناخوش به وی حالی که او با من خوش است

۴

عاشقان را بستر سنجاب لایق کی بود

مردم دیوانه را خاکستر گلخن خوش است

۵

کی ز خورشید جمالش خانه ام روشن شود

گر فتد گاهی سوی من عکسش از روزن خوش است

۶

جیب پیراهن، خود از مستی درید آن غنچه لب

کان تن نازک میان چاک پیراهن خوش است

۷

عاشقان راهست اهلی دست بر دامان یار

دست ما آلوده دل‌ها دور از آن دامن خوش است

تصاویر و صوت

نظرات