
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۹۱۹
۱
بر مست خود به پیری و عمر تبه ببخش
موی سفید بین و بروی سیه ببخش
۲
یکبار خود بشیوه عاشق کشی مکن
گاهی بکش بنرگس سرمست و گه ببخش
۳
کارم بیک نفس چو رسد یکنظر فکن
جانی بتازه دیگرم از یک نگه ببخش
۴
ایشاه حسن در خور این حسن لطف کن
یکبوسه گر من از تو بخواهم تو ده ببخش
۵
راه خسان دهی و برانی ز در مرا
یکبار سوی خویش مرا نیز ره ببخش
۶
اهلی بسجده تو گنهکار گر بود
اورا مکش ز بهر خدا یک گنه ببخش
نظرات