
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۹۲۹
۱
عیبم مکن اگر (که) من هستم (خراب) عشق
کایزد سرشت (آبم و) خاکم بآب عشق
۲
ساقی بیار (می) که برنکشد از چه غمم
سررشته خرد که درو نیست باب عشق
۳
چون نحل موم کار خرد گرچه دلرباست
موقوف یک نظر بود از آفتاب عشق
۴
مستی که خواب عشق ربودش دم نخست
کی سر به صبح حشر برآرد ز خواب عشق
۵
دنیا و آخرت همه از یاد برده است
اهلی که مست دوست بود از شراب عشق
تصاویر و صوت

نظرات