اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۹۳۲

۱

گر سنگ زدی بر من و آسوده دل تنگ

چون دل طپد از شوق تو بر سینه زنم سنگ

۲

چون مور نیارم شدن از ضعف ولیکن

پر رویدم آنگه که کنم سوی تو آهنگ

۳

شبها که فتد بر رخت از شمع فروغی

در جان من آتش زند آن عارض گلرنگ

۴

گیرد ادبم دامن اگر نه چو حریفان

من نیز بدامان تو روزی زد می چنگ

۵

اهلی غرض است، ار سگ کو گفت برانند

خواهد که نیارد بزبان نام من از ننگ

تصاویر و صوت

نظرات