اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۹۵۹

۱

رفتیم برون زین چمن و هیچ نگفتیم

ناچیده گلی صد سخن سخت شنفتیم

۲

ماییم درین گلشن عیش از ستم بخت

آن غنچه دلتنگ که هرگز نشکفتیم

۳

سودیم بپای همه کس چهره اخلاص

با اینهمه گرد غمی از چهره نرفتیم

۴

آن سوخته بیدل و یاریم که یکشب

با همنفسی دست در آغوش نخفتیم

۵

اهلی مخور افسوس گر افتاد دل از دست

بگذار که تا در پی دل باز نیفتیم

تصاویر و صوت

نظرات