
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۹۶۳
۱
از داغ می اگرچه در آتش چو لاله ام
باری چو لاله سوخته یک پیاله ام
۲
من خود چه اختیار به می داشتی و جام
گر پیر ره پیاله نکردی حواله ام
۳
پیری بسال نیست بمعنی بود یقین
پیرم من و مرید شراب دو ساله ام
۴
شادم ز خوان وصل بسنگی که میخورم
یعنی سگ بتان نه ز بهر نواله ام
۵
اهلی بگوش غیر فغانم کجا رسد
هم او که زخم زد شنود آه و ناله ام
تصاویر و صوت

نظرات