
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۹۷۳
۱
نه چنان بگرد کویت من ناصبور گردم
که گر آستین فشانی چو غبار دور گردم
۲
من خسته در فراقت بکدام صبر و طاقت
بره فراغ پویم ز پی حضور گردم
۳
مهل آنکه خاک سازد اجلم به نا تمامی
تو بسوز همچو شمعم که تمام نور گردم
۴
من اگر بخلد یابم ز تو جنس آدمی را
ز قصور طبع باشد که خراب حور گردم
۵
به نیاز همچو اهلی سگ میفروش بودن
به از آنکه مست، باری ز می غرور گردم
تصاویر و صوت

نظرات