
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۹۷۸
۱
آنم که دل بعالم پرغم نمیدهم
یکدم فراغ دل به دو عالم نمیدهم
۲
گر شاه عیب رندی من کرد حاکم است
باری منش بسلطنت جم نمیدهم
۳
هرگز بکس نزاع ندارم بعلم و عقل
بیهوده زحمت کس و خود هم نمیدهم
۴
کوته نظر فروخت بزر حسن عاقبت
من یوسف عزیز بدرهم نمیدهم
۵
اهلی غم حبیب که جان تازه داردم
تا زنده ام به عیسی مریم نمیدهم
نظرات