
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۹۹۱
۱
خوش آنکه تو بازآیی و من پای تو بوسم
در سجده فتم خاک قدمهای تو بوسم
۲
هر جا که تو روزی نفسی جای گرفتی
آنجا روم و گریهکنان جای تو بوسم
۳
در باغ روم بیتو و هر سرو که بینم
پایش به هوای قد و بالای تو بوسم
۴
روی تو تصور کنم و لاله و گل را
از حسرت رخسار دلآرای تو بوسم
۵
در خاک کشی آن سر زلف و من محروم
خاک از هوس زلف سمنسای تو بوسم
۶
از مهر تو ای یوسف جان، بهره ندارم
گر پای حریفان نه به سودای تو بوسم
۷
هرجا که غزالیست چو مجنون سر و چشمش
از آرزوی نرگس شهلای تو بوسم
۸
خواهم که شوی مست شکر خواب صبوحی
در خواب مگر لعل شکرخای تو بوسم
۹
من اهلی درویش تو ای شاه بتانم
دستی که ببوسم به تمنای تو بوسم
تصاویر و صوت

نظرات
aksvare
aksvare
پاسخ در رج دوم پیداست. ۳) حتی اگر به فرض محال، «در سجده فتم» درست باشد [که بسیار بعید است]، میتوان گفت: «چون سایه زلف» بسیار زیباتر است و با ریخت، آهنگ و مفهوم کلی غزل، همخوانی بیشتری دارد. (( همچنان چشمبراه دیدگاه بزرگان ادب در این باره هستم)) سپاس