
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۲۲
۱
درویش که از تلخی کام است جگر ریش
خرما چو بکامش برسد حب نبات است
۲
لب تشنه چو در ورطه مرگ از عطش افتاد
آبی که ز مرگش برهاند آب حیات است
نظرات