اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۵۹

۱

ایکه گویی که بحسن سخن من اهلی

اضطرابی ننمود و لب تحسین نگشود

۲

بخدایی که مرا گنج معانی داده ست

که بسرمایه کس همت من نیست حسود

۳

لیکنم دیده و دل جان سخن می طلبد

چکنم صورت بیجان دلم از کف نربود

۴

گر تو نقشی بنمایی که دل از کف ببرد

کافرم گر نکنم پیش تو صد بار سجود

تصاویر و صوت

نظرات