
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۶۹
۱
مست خوبان خون خورد از دل بجای می بلی
عشق ورزیدن بخوبان خون دل خوردن بود
۲
عاشقی شمعیست کافروزد چراغ دل ولی
اولش سوز و گداز و آخرش مردن بود
نظرات