اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۲۷۳

۱

آن تنگ دهن که غنچه حیرانش شد

در باغ سخن ز لعل خندانش شد

۲

بگشود دهان باز و زدندش بدهان

چندانکه پر از خون لب و دندانش شد

تصاویر و صوت

نظرات