
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۴۱۸
۱
با فتنه عشق خوبرویان مستیز
خون خود از آب دیده خویش مریز
۲
ما غرقه شدم و میبرد ما را سیل
باری تو که بر کنار سیلی بگریز
نظرات