
اثیر اخسیکتی
شمارهٔ ۹۰ - مدح علاءالدوله فخرالدین عربشاه پادشاه کهستان - مطلع نخست
۱
طفل نه ای چند از این، دایه نا مهربان
گاه قماط بهار گه کفن مهرگان
۲
مایه ی بوئی نماند زلف شب انس را
زانکه فرو شست از آن سیل سحر مشکبان
۳
هفت سیه کاسه چند چشم سپیدت کنند
صبح بیک کرم قرص شام بیک سرد نان
۴
جان سخنگوی را رشته مکن در گلو
بگذرد ار عیسی ئی خاصه در آخر زمان
۵
گوز، نه ئی مقل را شارع عقلی مگوی
دم دمه ی غول را دعوی مهدی مخوان
۶
راه فلک میروی راحله بر لاشه خر
قوت روان میدهی لقمه ی پر استخوان
۷
تافته طبعی مکن بر سر خوان طمع
تا نخوری غوربا هم ز رخ میزبان
۸
دیو نژادی بخل چون به جهان پُر شدند
حرز حمایت ستان از در شاه جهان
۹
شاه کهستان گشای خسرو تازی نژاد
حاتم دینار بخش معطی مدحت ستان
نظرات