
اثیر اخسیکتی
شمارهٔ ۱۰۲
۱
در فراقت طاقت من گشت طاق
مستغاث از جور و بیداد ازفراق
۲
جفت اندوه و فغانم روز و شب
تا بماندَستَم، من از وصل تو طاق
۳
جز خیال تو ندارم هم نشین
جز غمان تو ندارم هم وثاق
۴
خلق عالم شرح نتوانند داد
آنچه من در سینه دارم از فراق
۵
هرچه ممکن بُد بکردم من ولیک
دولت وصلم نیفتاد اتفاق
نظرات
علیرضا اسماعیلپور