
اثیر اخسیکتی
شمارهٔ ۱۲۳
۱
ره صد رهگذرت میدارم
چشم و دل بر اثرت میدارم
۲
با همه بی خبری، هرچه کنی
لحظه لحظه، خبرت میدارم
۳
تا سگ خویشتنم نامیدی
یزک بام و درت میدارم
۴
در جهان دوستر از جان چه بود
من ازآن، دوست ترت میدارم
۵
نقد کردم، ز رخ گوهر اشک
سر طوق و کمرت میدارم
۶
چون خوری خون دل من بگذار
تا بخون جگرت میدارم
۷
مردم چشم منی، در همه عمر
در حجاب نظرت میدارم
۸
گفتیم خوار همی دار اثیر
خوار بادم اگرت میدارم
نظرات