اثیر اخسیکتی

اثیر اخسیکتی

شمارهٔ ۱۳۸

۱

ای بر گشاده دست به بیداد عاشقان

بر چرخ میرود ز تو فریاد عاشقان

۲

سلطان محنت تو، خرابی همی کند

در دل، کدام دل، ستم آباد عاشقان

۳

هان، تا من غریب فراموش کی شوم

روزی که آیدت بجفا، یاد عاشقان

۴

با عاشقان هر آنچه بتر میکند غمت

گوئی که در بدی است، به افتاد عاشقان

۵

بگسست روز عمر جهانی و هم چنان

یک زخمه کم مکن، تو ز بیداد عاشقان

۶

در زلف تو نشان ایادی خواجه نیست

چون بنده میکنی دل آزاد عاشقان

تصاویر و صوت

نظرات