
اثیر اخسیکتی
شمارهٔ ۱۶۵
۱
تو که از درد سری آه کنی
چه حدیثی سر این راه کنی
۲
شمع آن مجلس اگر زانکه توئی
گشته ناگشته چرا آه کنی
۳
افسری برنهدت عشق چو نای
گر سر مرتبه کوتاه کنی
۴
چه در این خانه اگرمات شوی
خویشتن بر دو جهان جاه کنی
۵
بی سر و پای همی تاز بچرخ
بو که، رخ در رخ آن ماه کنی
۶
نعره زن درشب هجران چوخروس
خفته ئی را مگر آگاه کنی
۷
پای بر تارک خود نه، چو اثیر
تا گذر بر فلک جاه کنی
نظرات