اثیر اخسیکتی

اثیر اخسیکتی

شمارهٔ ۱۸۴

۱

بس کاین دل زار ریش کردی

گفتم زینهار بیش کردی

۲

دل شیشه نازک و غمت سنگ

آسان شکند چوریش کردی

۳

فرمان هوای خویشتن را

بر تیر جفا چو کیش کردی

۴

وین طرفه که در کنام شیران

خونریز به چشم میش کردی

۵

خورشیدی و در دل نژندم

خاصیت ماه و جیش کردی

۶

اول همه نوش عرضه کردم

پس زود به غم سریش کردی

۷

این جان سریش باز کرده

پس زود ز غم سپریش کردی

۸

خون میخور و با جفاش میسازد

کاین کار بدست خویش کردی

۹

دوش از طرب خیال بر سر

بر باد خرد پریش کردی

۱۰

چون پیش اثیر خود رسیدی

بی باکی و عشوه بیش کردی

تصاویر و صوت

نظرات