
اثیر اخسیکتی
شمارهٔ ۷۶
۱
یارستم پیشه باز، دست جفا می برد
و ز همه یاران سخن، دست بمامی برد
۲
رنگ جفا، راست کرد طره اوتاجهان
وای دماغی کزو بوی وفا می برد
۳
گفت که سر کم ندید از درما عاشقان
نیک بدان کاین سخن سربکجا می برد
۴
نایب زلفین اوست، شحنه مژگان او
هرکه در این روزگار نام جفا می برد
۵
راه فرو بسته ام، بر گذر راه از آنک
قصه بیداد او سوی سما می برد
۶
چند تظلم کنی ای دل رعنا که هست
هرچه اثیرت کنون درد و عنا می برد
نظرات