
اثیر اخسیکتی
شمارهٔ ۴۲ - لغز- چیستان
۱
چیست آن معشوقه ای کاو نه زخاص است و نه عام
با حریفان سر بسر یکسان بود در ابتسام
۲
گاه باشد چشم او در جامه های شعر زرد
گاه باشد فرش او بر فرشهای سیم خام
۳
گاه در تیمار یاران گاه در تیمار خود
خوش همی خندد مقیم و زار می گرید مدام
۴
در پناه وصل او یک رنگ باشد روز و شب
با جمال روی او یکسان نماید صبح و شام
۵
هر کجا دیدار او باشد خجل باشد ضیا
هر کجا رخسار او باشد نهان گردد ظلام
۶
هست او را سوختن در مذهب صوفی هلال
نیست او را کشتن اندر ملت تازی حرام
۷
در فنون انتفاع و در صنوف فایده
ابتر او چون صحیح و ناقص او چون تمام
نظرات