
اثیر اخسیکتی
شمارهٔ ۴۵
۱
چرخ دولابی ام افکنده چویوسف درچاه
وای سیاره ی او کز نظر آرد رسنم
۲
آب ناخورده از این برکه نیلوفر گون
همچو نیلوفر تا حلق چرا در لجنم
۳
روی پرواز نمی بینم از این تنگ قفس
که زمین وار فرو رفته بقصد ز منم
۴
بلعجب تیز هوائی است در اقلیم هنر
که به بستان هنر خار کند یا سمنم
۵
ای دریغا که چو گل عمر سبکپای برفت
که نخندید چو اقبال گلی در چمنم
۶
گر در این غصه بمیرم عجبم می ناید
یعلم الله که من اندر عجب از زیستنم
نظرات