
عمعق بخاری
شمارهٔ ۸
۱
با جام باده در وطن امروز بر فروز
آن گوهری که هست مدد در صفای جان
۲
قد بلند او بمثل مثل نارون
رنگ عجیب او بصفت رنگ ناردان
۳
بیگانه از ستاره ولیکن ستاره بار
بی بهره از عقیق ولیکن عقیق سان
۴
رخشان ترست پیکرش از جنس آفتاب
پیچان ترست قالبش از شاخ خیزران
۵
در گوش او ز گوهر چرخست گوشوار
بر فرق او ز مشک سیاهست طیلسان
۶
شنگرف را بگونه دلیل معینست
لیکن همی نماید زنگار ازو دخان
۷
چون خاطر کریم صفا اندرو پدید
چون همت بلند جوادی درو عیان
۸
چون بر زمین ز پیکر خود سایه افگند
سوی سپهر پشه زرین شود روان
۹
نقصان کجا رسد بطبایع ز روزگار؟
تا اوست بر سپاه طبایع خدایگان
تصاویر و صوت

نظرات