
عمعق بخاری
شمارهٔ ۳
۱
تا دیده بر آن عارض گلگون افتاد
چشمم ز سرشک چشمه خون افتاد
۲
هر راز، که در پرده دل پنهان بود
با خون دلم ز پرده بیرون افتاد
تصاویر و صوت

نظرات