
عارف قزوینی
شمارهٔ ۲ - نامه عارف به دوستش محمدرضا هزار
۱
هزار مرتبه جانی که جانم از دستش
به لب رسیده فدای «هزار» نتوان کرد
۲
هزار درد نهان دارمی که یک ز هزار
به جز «هزار» به کس آشکار نتوان کرد
نظرات