عارف قزوینی

عارف قزوینی

شمارهٔ ۴۶ - جمهوری عشق سلطنت حسن

۱

عشق! مریزادت آن دو بازوی پر زور

قادر و قاهر تویی و ما همه مقهور!

۲

سلطنت حسن را دوام و بقایی

نیست مباش ای پسر مخالف جمهور!

۳

روی مپوشان که بیش از این نتوان دید

جلوه کند آفتاب و روی تو مستور

۴

شانه به زلفت مزن که خانهٔ دل‌هاست

چوب مکن بی‌جهت به لانهٔ زنبور

۵

پای اجانب بریده گردد از ایران

چشم بداندیش اگر ز روی تو شد دور

۶

دست خودی پای اجنبی ز میان برد

مملکت اردشیر و کشور شاپور

۷

نخوت و کبر اینقدر چرا و چرایی

از پی حُسنِ دو روزه این همه مغرور

۸

همدم بیگانگان مباش و بپرهیز

عاقبت از جنس بد ز وصلهٔ ناجور

۹

عارف اگر کهنه شد ترانهٔ مزدک

نغمه‌ای از نو علاوه کن تو به تنبور!

تصاویر و صوت

نظرات