
عارف قزوینی
شمارهٔ ۵۹ - خسروان بیگانهپرست وکلای خائن!
۱
ای طرّهات کلف به رخ آفتابکن
روی تو آفتاب و مه اندر نقابکن
۲
تیر نگاه چشم تو رستم به غمزه دوز
مویت کمند گردن افراسیابکن
۳
آهوی جان شکار دو چشمت به گاه خشم
از یک نگاه تند دل شیر آبکن
۴
آوخ ز دست مردم چشمت فتادهاند
دنبال خانه دل مردم خرابکن
۵
یک مرد انقلابی از این دور انقلاب
ای زن نشد چو چشم تو شهر انقلابکن
۶
مرد و زن قجر بود این فرقشان که هست
آن مملکتخرابکن این دلخرابکن
۷
نابود باد خسرو آن کشوری که خواست
بیگانه در قلمرو مالکرقابکن
۸
بر باد رفته باد هر آن مجلسی که هست
خاکش وکیل و خائن و دزد انتخابکن
تصاویر و صوت



نظرات