عارف قزوینی

عارف قزوینی

شمارهٔ ۶۸ - غزل پوشالی

۱

چه دادخواهی از این دادخواهِ پوشالی

ز شاهِ کشورِ جم جایگاهِ پوشالی

۲

به جای تاجِ کیانی و تختِ جم مانده است

حصیرِ پاره به جا و کلاهِ پوشالی

۳

به قدر یک سرِ مویی عَدو نیندیشد

از این سپهبد و از این سپاهِ پوشالی

۴

ز آه سینهٔ پوشالی آتش‌افروزیم

به کاخ و قصر و به این بارگاهِ پوشالی

۵

ببین چه غافل و آرام خفته این ملّت

چو گوسفند در آرامگاهِ پوشالی

۶

پناهِ ملّت مجلس بُوَد چو گردد چاه

پناهگاه بسوز این پناهِ پوشالی

۷

بگو چگونه ز دنیا گذشته‌ای درویش

که دل نمی‌کنی از خانقاهِ پوشالی

۸

بهار آمد و عارف نمی‌شود سرسبز

ز باغ و لاله و خرّم گیاهِ پوشالی

تصاویر و صوت

عارف قزوینی شاعر ملی ایران - عارف قزوینی - تصویر ۲۶۶

نظرات

user_image
کژدم
۱۴۰۲/۱۰/۲۲ - ۰۵:۲۷:۱۹
عارف پیرامون این غزل نوشته است: «حضرت آقای ضیاءالواعظین در «ایران آزاد» یا خاطرم نیست کدام روزنامه تحت عنوان «شاه پوشالی، مجلس پوشالی» «کابینهٔ پوشالی، ملت پوشالی» مقاله نوشت. مدعی‌العموم از طرف شاه دعوت به محاکمه‌اش کرد. آقای مستوفی‌الممالک چون اوایل کابینه‌اش بود با موسوی‌زاده هر دو را به اصفهان فرستاد. اکنون او در شیراز و موسوی‌زاده در یزد است. در همان موقع این چند شعر ساخته شد. (۱۳۴۱)» تاریخ قمری‌ست برابر با ۱۳۰۱ خورشیدی.