
عارف قزوینی
شمارهٔ ۲۱
۱
جان برخی آذربایجان باد
این مهدِ زردشت، مهدامان باد
(مهدامان باد)
۳
هر ناکست کو عضو فلج گفت
عضوش فلج گو، لالش زبان باد
(لالش زبان باد)
۵
کلید ایران تو، شهید ایران تو، امید ایران تو
درود بر روانت از روان پاکان باد، از نیاکان باد
ای ای ای، فدای خاکت جان جهان باد
۷
صبا ز من بگو به اهل تبریز
که ای همه چو شیر شرزه خونریز
ز تُرک و از زبانِ تُرک بپرهیز
۹
زبان فرامُش نکنید
خموش آتش نکنید
۱۰
بگفت زردشت کز آب
خموش آتش نکنید
نظرات
جهن یزداد