
آشفتهٔ شیرازی
شمارهٔ ۱۰۰
۱
هر جای که بدخاک بسربیختم امشب
تا طرح سر کوی تو را ریختم امشب
۲
چون حلقه کعبه که درآویخت بخانه
خود را بدر قصر تو آویختم امشب
۳
در خلوت انس تو پریزاد کشم رخت
از دیو و دد و خلق چه بگریختم امشب
۴
چون مرغ شب آویز بزلف تو زنم چنگ
تا رشته زاغیار تو بگسیختم امشب
۵
تیغ دو زبان علی آشفته عیان کرد
تیغ قلم تیز که آهیختم امشب
۶
از غمزه فتان و سر زلف تو دیدم
این فتنه که در بزم برانگیختم امشب
۷
گویند نهان شد گهر پاک تو در خاک
زان هر چه بود خاک به سر بیختم امشب
نظرات