آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

شمارهٔ ۱۰۱۰

۱

شبها که شمع من توئی هم خود شبان داج به

گر ترک یغمائی توئی سرمایه بر تاراج به

۲

خوشتر شکنج دام تو از گشت باغ و بوستان

با شاهی کون و مکان در کوی تو محتاج به

۳

گر مدعی نوش آورد من را غم نیش آورد

مرهم نهد غیر ار بدل بر تیر تو آماج به

۴

بردار غیرت ار سرت خواهد شدن مگذر زحق

از هر سری کو بنگری باشد سر حلاج به

۵

داغ غلامی علی آشفته شد زیب جبین

خاک در مولا بود درویش را از تاج به

۶

گر ازدواج این جهان از چار گوهر شد عیان

هم جوهر فردش توئی این فرد از آن ازدواج به

۷

دوش نبی معراج تو معراج احمد بر فلک

شاید اگر گوئی بود معراج از آن معراج به

۸

ما را شده کشتی تبه غرقیم در بحر گنه

از موج بر بر ساحلم بحر گنه مواج به

۹

غواص لؤلؤ می‌برد من موج بحرت می‌خورم

از لؤلؤ و مرجان او این لطمه امواج به

تصاویر و صوت

نظرات