
آشفتهٔ شیرازی
شمارهٔ ۱۰۲۰
۱
گسترده اند مستان از پرنیان ساده
در دور بزم ساقی سیمین تنان ساده
۲
ساقی بکوی غلمان غلمان زباغ رضوان
سرویست ماه پیکر بر سر کله نهاده
۳
خورکی کمر ببسته مه کی کله شکسته
یا کی چمیده سروی بند قبا گشاده
۴
خواندم گلشن برخسار گفتم مهش بدیدار
کی گل نشسته در بزم مه کی بپا ستاده
۵
سنبل نروید از گل زلفین تو کدام است
هندو پرستد آتش خالت برو فتاده
۶
ای ماه روی ساقی ای دلبر عراقی
بنشین بزن نوائی خیز و بیار باده
۷
ای مطرب خوش آهنگ چون ساز میکنی چنگ
جز این غزل نخوانی پیش امیر زاده
۸
شهزاده معظم دارای کشور جم
کاو را سپر بر در هر روز بوسه داده
۹
ای پادشه امکان ای فر و دست یزدان
آشفته چون سگ تست او را بنه قلاده
۱۰
تو ساقی بهشتی زانوار حق سرشتی
من تشنهام ز کوثر جامم بده زیاده
نظرات