
آشفتهٔ شیرازی
شمارهٔ ۱۰۳۲
۱
ز مویت سنبل بویا شکسته
ز رویت لاله حمرا شکسته
۲
رخت کرده کساد گل بگلزار
قدت سرو سهی را پا شکسته
۳
غلامان سر کوی تو غلمان
بهشتت جنت حورا شکسته
۴
دلم بشکست چشم مستش و گفت
که مستی شیشه صهبا شکسته
۵
که پیوست آن شکست طره با هم
بنام ایزد چه پا برجا شکسته
۶
نکردت رخنه در دل از چه شیرین
اگر چه کوهکن پارا شکسته
۷
باوج آسمان عشق جبریل
پر و بال جهان پیما شکسته
۸
زسنگ انداز بام قلعه عشق
سر نه گنبد مینا شکسته
۹
دل آشفته را میمانی ایزلف
که می آئی زسر تا پا شکسته
۱۰
کلاهی دارم از خاک در دوست
که تاج قیصر و دارا شکسته
۱۱
سپاه خصم را درویش این در
بیمن همت مولا شکسته
نظرات