آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

شمارهٔ ۱۰۵

۱

ای خرد طفلی از دبستانت

عقل مدهوش چشم مستانت

۲

شیر نخجیر آهوی نگهت

پور دستان اسیر دستانت

۳

خیز ای شیر عقل کاتش عشق

شرر افکند در نیستانت

۴

شاهد مست شب چوپرده فکند

شمع بیرون کن از شبستانت

۵

نار پستان اگر نجوئی به

گر بود یار نار پستانت

۶

آب آتش مزاج آتش رنگ

ببرد سردی زمستانت

۷

گر چمد سرو قامتی در باغ

چه تمتع زسرو بستانت

۸

خط سبزت بگرد لب سرزد

طوطی آمد بشکرستانت

۹

گفتی آشفته را چه نام و کدام

عندلیبی است از گلستانت

۱۰

گر مرا رد کنی زخیل سگان

من پناه آورم بسلمانت

تصاویر و صوت

نظرات