
آشفتهٔ شیرازی
شمارهٔ ۱۰۶۷
۱
رشته ها بر گردنم ای زلف یار آویختی
فتنه کردی ای نگاه مست خونم ریختی
۲
منتی بر گردنم داری تو ای زلف دو تا
کز همه زنجیر مویان رشته ام بگسیختی
۳
میبری نام رقیبان بر لب شیرین چرا
زهر با قند مکرر از چه رو آمیختی
۴
شاید از جادوئی ضحاک آسا دم زنم
تا تو ای مار سیه بر گردنم آویختی
۵
گر نبودت در کمین آن آهوان شیر گیر
از چه آشفته به چین زلف او بگریختی
نظرات