آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

شمارهٔ ۱۰۹۱

۱

ای کون و مکانت بسرپنجه اسیری

ای کاتب دیوان قضا از تو دبیری

۲

روح القدس از فیض تو آراسته شهپر

جبریل کدامست زکوی تو سفیری

۳

گر چنگی حکمت نزند چنگ به پرده

ناید زنی و چنگ نوای بم و زیری

۴

در درگه اجلال تو نمرود غلامی

قارون گه اعطای سخای تو فقیری

۵

بیواسطه شمع به بینی بشب تار

بی رابطه گفتن دانای ضمیری

۶

امکان همگی خاکند تو عالم پاکی

عالم همه خفاشند تو مهر منیری

۷

هم دست خدا هستی هم نایب احمد

هم مایه ایمان و باسلام ظهیری

۸

از نسل تو باقیست همه حجت اسلام

از توست جوانان بهشتی و تو پیری

۹

جویند چو سلطان زپی مسند امکان

حقا که تو شایسته تاجی و سریری

۱۰

سیف الله مسلولی سر پنجه ایزد

در بیشه امکان همه روباه تو شیری

۱۱

آشفته مداح تو افتاده بگرداب

وقتست که دستش زسر مهر بگیری

تصاویر و صوت

نظرات