
آشفتهٔ شیرازی
شمارهٔ ۱۱
۱
باد آورده بگلشن مژده نوروز را
گل نود از شاخساز آن موکب فیروز را
۲
دوستان در بوستان رخت اقامت میبرند
ما بکاخ اندر کشیم آن شمع شب افروز را
۳
حاصلی هستی برده اندوختم با صد امید
مژده بر از من صبا آن برق خرمن سوز را
۴
غیر چشمت کاو بدل پیوسته ناوک میزند
کس نشان تیر کرده صید دست آموز را
۵
شد روان تازه بتن از لذت پیکان تو
بر مکش از سینه ام آن ناوک دلدوز را
۶
عاصیان را بهره افزون تر بود از لطف حق
مژده بر مر زاهد زهد و ریا اندوز را
۷
نیستش آشفته فردا آرزوی باغ خلد
هر که اندر میکده منزل گزید امروز را
نظرات